جایی نوشته بودم، خیلی مختصر "دارندگی سرکشی میآورد"
یعنی احتمالا آن لحظه با خودم فکر می کرده ام که زندگی یک دور ثابتی شده که معلوم نیست آیا پیشرفتی هم دارد یا نه. اولش با تقلاست و رنج و کمی گشایش و خوش اقبالی که دارندگی می آورد و سرکشی؛ تا روز کاری بگذرد و مشکل بعدی و تقلاهایش. داستانی تکراری.
اما فرقش در همان معنای پیشرفت است، بازخوردی که خودش راه خروج را نشان میدهد. پیشرفت در فکری که تقلا را مساله ای میبیند برای حل کردن و از حل آن لذت بردن، فهمیدن این که تلاش در کجای اقلیم خوش اقبالی جای میگیرد و اگر نتیجه ای حاصل شد چه چیز با باید معیار آن قرار داد و شکرگزار بود، و همه اینها در کنار هم به نتیجه ای میرسد که پیشاپیش خودش مقدمه مسائل بزرگ ترند و نه انگیزه ای برای سرکشی
افسوس که باز گذاشتن قوه تعقل در همان لحظه ها هم خودش خوش اقبالی و استعداد دیگری است
بید و مجنون...
برچسب : نویسنده : amindehdariana بازدید : 56