کبوتر و معنای وجود

ساخت وبلاگ

در فیلم "کبوتری در حال تامل درباره هستی روی شاخه درختی نشست"، سکانسی ابزورد و با طنزی سیاه هست. فروشنده وسایل سرگرم کننده و شادی آور برای دیگران، که خودش افسرده است و کسی محصولاتش را دوست ندارد، خواب می بیند گروهی استعمارگر برده های سیاه پوست را وارد محفظه دوار  فلزی بزرگ و عجیبی می کنند که حول یک محورش اندکی در هوا معلق است و بلندگوهایی از آن سربرآورده اند. بعد از ورود همه زیر محفظه را آتش می زنند که با حرکت افراد داخل آن شروع به چرخش می کند و سروصداهای درون آن تبدیل به موسیقی می شود که از بلندگوها به بیرون پخش می شوند. از سوی دیگر، دربی باز می شود و جماعت کهنسالی به تماشای این صحنه مشغول می شوند، انگار رنجی است که از دیدنش لذت می برند و مرور خاطرات قدیمی است؛ درحالیکه همان مرد فروشنده خودش در قالب خدمتکاری می بیند که برای این جماعت نوشیدنی میریزد.

از یک طرف، انگار تجربه دنیایی که کسی به فکر دلسوزی برای دیگری نیست، در کنار مشاهده حماقت های گاه و بیگاه و جستجوی بیهوده برای شادی و فهم معنای زندگی، خودش را به شکل تداعی های روان شناختی در خواب نشان می دهد. اما انگار مرد فروشنده ما در خواب نیست؛ همان کبوتری است که خارج از دنیای آدمها بر روی شاخه نشسته و به وجود و معنای زندگی ما نگاه می کند؛ در دنیایی بدون درک دیگری، نشاط و قساوت که گرچه می تواند برای آدمیزاد طبیعی شده باشد اما برای کبوتر به همین اندازه ترسناک، مضحک و احمقانه است

بید و مجنون...
ما را در سایت بید و مجنون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amindehdariana بازدید : 69 تاريخ : جمعه 22 آذر 1398 ساعت: 7:21